Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین، احمدرضا حجارزاده: تازه‌ترین اثری که به این بازه زمانی پرداخته، نمایش «موتورخونه» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی امیرحسین بصیر و تهیه‌کنندگی معین شاه‌چراغی است؛ نمایشی که در بستر طنز به رویدادهای یک شب موشک‌باران در تهران دهه‌۶۰ می‌پردازد. در این نمایش که از آغاز اجرا تاکنون با استقبال خوب تماشاگران روبه‌رو شده، بازیگرانی تازه‌نفس برای نخستین‌بار روی صحنه رفته‌اند و به لطف هدایت کارگردان، بازی‌های خوب و قابل‌قبولی ارائه کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با امیرحسین بصیر درباره روند شکل‌گیری نمایش «موتورخونه» گفت‌وگو کرده‌ایم.

اغلب بازیگران نمایش «موتورخونه» برای اولین‌بار تئاتر حرفه‌ای را تجربه می‌کنند. نمایشنامه «موتورخونه» یک متن آماده برای اجرا بود یا متناسب با توان و استعداد هنرجویان تئاتر نوشتید؟
این نمایشنامه صددرصد اورجینال است و حتی یک کلمه آن از جایی اقتباس نشده. آقای هومن سیدی و آموزشگاه «هشت‌میلی‌متری» تعداد ۲۰ بازیگر را در اختیارم قرار دادند و من براساس توانایی‌های فردی که هر کدام داشتند، پیرنگ یک قصه را چیدم. آن پیرنگ را بر مبنای هر کدام از کاراکترها نوشتم و گسترش دادم و نتیجه آن، همین نمایشی شد که روی صحنه می‌بینید.

قصه آدم‌های دهه ۶۰ و دوران موشک‌باران چگونه در ذهن‌تان شکل گرفت و چقدر دغدغه خودتان بود؟ در روایت این داستان، از مستندات تاریخی هم استفاده کردید؟

من خیلی تحقیق کردم که در دهه ۶۰ چه اتفاق‌هایی افتاده. همیشه دوست داشتم به مقوله دهه ۶۰ بپردازم. خودم یک دهه‌شصتی‌ام و با جنگ خیلی ارتباطی نداشتم. داستان «موتورخونه» از این قرار است که یکسری آدم که در یک زیرزمین محبوس شده‌اند و به‌دلیل موشک‌باران قدرت فرار از آن زیرزمین را ندارند همه می‌خواهند از آن موتورخونه فرار بکنند. همه آنها دنبال یک ناجی هستند که دست‌شان را بگیرد و ببرد اما پیام این تئاتر از قول مغز آدم و فرای همه این حرف‌هاست که می‌گوید ما یک ذهنی داریم که می‌تواند قدرتش از هر حبس و زیرزمینی بیشتر باشد.

شما برای روایت نمایش‌تان بیان طنز را انتخاب کرده‌اید، ولی تماشاگر با یک پایان تراژیک روبه‌روست. چرا برای پرداختن به موقعیت تلخ جنگ و موشک‌باران دهه ۶۰ از عنصر طنز استفاده کردید؟

من فکر می‌کنم گفتن حرف‌های جدی با ادبیات جدی و سخت خیلی همخوانی ندارد. ببینید مهم‌ترین حرف‌های ما در تاریخ شعر و ادبیات خودمان به‌صورت طنز گفته می‌شود. آن طنز تلخی که مختص به فرهنگ ایران است، می‌تواند در ادبیات ما مثمر ثمرتر از حرف‌های جدی و تلخ باشد. از این جهت، من به مبحث طنز برای گفتن خیلی از ماجراها و تلخی‌ها و دردها رو آوردم اما درباره اینکه چرا مغز ناگهان ورود می‌کند، خب ما با تئاتری مواجه هستیم که همزمان با فضای رئالیستی‌اش، نوعی از اکسپرسیونیسم را هم روایت می‌کند. مغزی هست که اول کار می‌آید و به‌عنوان رهبر ارکستر، مغز این آدم‌ها را هدایت می‌کند. اواسط کار می‌بینیم که آن مغز به‌عنوان موجودی در صحنه خواب و رؤیا ورود پیدا می‌کند و شاهد جدال دو گروه از آدم‌هاست. در انتهای نمایش هم شروع می‌کند به صحبت‌کردن که اگر مشکل و مرگی اتفاق هم می‌افتد، نباید سرمان را خم بکنیم. ناامیدی بزرگ‌ترین اتفاقی است که می‌تواند لطمه بزند به هر کسی در هر شرایطی که هست. در واقع مغز از امید صحبت می‌کند. هر ‌قدر هم آن امید، واهی باشد باز هم مفید و دارای اهمیت است.

به صحنه‌ رؤیای مغز اشاره کردید. تا آن لحظه از نمایش، تماشاگر با اجرایی رئالیستی روبه‌روست ولی با اجرای صحنه رؤیا، ناگهان فضای اصلی اثر شکسته می‌شود و پس از آن، دوباره به روال قبل برمی‌گردد. اجرای این صحنه چقدر در نمایش اهمیت داشت؟ فکر نمی‌کنید فضای کار شما را دوپاره کرده است!؟

بله، دقیقاً من از ابتدا ایمان داشتم که آن صحنه، تئاتر را دو تکه می‌کند اما برای من زدن حرف، مهم‌تر از این بود که مخاطب صرفاً بنشیند و بخندد، بدون آنکه چیزی عایدش بشود. حضور آن صحنه برای من اهمیت داشت، چون حرف آخر را قرار است مغز بزند. در نگارش ادبیات نمایشی هم این قاعده وجود دارد که اگر ما می‌خواهیم یک معرفی از فضای سوررئال داشته باشیم، نمی‌توانیم به یک‌بار ورود یک کاراکتر بسنده بکنیم. باید رابط داشته باشد. رابط صحنه آخر را ما باید ترسیم بکنیم تا مخاطب بفهمد که این یک تئاتر صددرصد رئال نیست. اینجا همانطور که خیلی از اتفاق‌ها مرتب پیش می‌رود، ناگهان یک آدمی وارد می‌شود و با آنها صحبت می‌کند و می‌خواهد ببردشان! برای هر کدام از این حرف‌ها، باید از قبل یک رابط وجود می‌داشت و آن رابط چه چیزی بهتر از دیدن یک خواب!؟ در آن خواب هم خیلی معناها نهفته است. نزاع بین دو گروه از آدم‌ها که همه یک درد مشترک دارند. این بزرگ‌ترین حرفی‌ است که در آن خواب‌زده می‌شود.

آیا می‌توان گفت زندگی آدم‌هایی هم که تماشاگر در موتورخونه می‌بیند، شاید یک خواب باشد!؟

صددرصد. اصلاً چیزی غیراز این نیست. وقتی مغز ورود می‌کند و شروع می‌کند به حرف‌زدن، هر چیزی ممکن است برای مخاطب تداعی بشود. اینکه هدف من چه بوده، مهم نیست، چون اثر دارد حرف خودش را می‌زند. آن مربوط به زمانی است که متن را نگارش می‌کنم، ولی الان مخاطب می‌تواند از نمایش هر برداشتی بکند.

زبان طنز بهتر می‌تواند حرف‌های جدی را بازگو کند | وقتی بازیگرانی برای اولین بار روی صحنه می‌آیند نباید تخریب شوند؛ از اهالی تئاتر گله دارم می‌خواستیم نمایش ایرانی سنتی را به شکل مدرن اجرا کنیم | تئاتر با حال و هوای مردم گره خورده است


از ویژگی‌های مثبت نمایش شما، بازی‌های خوب بازیگران است اما بازیگران در یک سطح نیستند و نوسان دارند. بعضی از بازی‌ها خیلی خوبند و برخی دیگر با اینکه ضعیف نیستند ولی به خوبی بازی‌های دیگر نیستند. این ناهماهنگی بین بازی‌ها چگونه اتفاق افتاده؟ چون اغلب بازیگران تازه‌کارند و بازی‌ها باید کیفیت یکدستی داشته باشند.

ببینید، اینجا چیزی هست به نام تجربه. ما نمی‌توانیم هیچ‌وقت از تجربه غافل بشویم. یادم است اولین‌باری که خودم روی صحنه رفتم، آن‌قدر بد بودم که دوست ندارم هیچ‌کس آن خاطره را به من یادآوری بکند! قاعدتاً وقتی همه بازیگران برای دفعه اول روی صحنه می‌آیند، آن وسط براساس نوع متن و دیالوگی که دارند و نوع اَکتی که باید انجام بدهند، دیگر آنها برابر نیستند. درست است که آنها یک نوع تجربه زیستی را همزمان با هم تجربه می‌کنند، ولی همه آنها یک نوع متن و گویش و بیان را ندارند. بله، من متن را براساس خودشان نوشتم اما به هر حال سختی‌ها در ایفای نقش هر کدام از کاراکترها متفاوت است.

طی سال‌های گذشته، تولید نمایش توسط بازیگران و کارگردانان حرفه‌ای که به علاقه‌مندان بازیگری آموزش می‌دهند و خروجی کارگاه را روی صحنه می‌برند، خیلی باب شده. به‌نظرتان تولید چنین نمایش‌هایی چه کمکی به جریان تئاتر حرفه‌ای کشور می‌کند؟

من خودم بخشی از خانواده مجموعه هشت‌میلی‌متری هستم اما ببینید، نکته‌ای هست در مورد دوستانی که از آموزشگاه‌های مختلف بازیگر انتخاب می‌کنند. ما نباید این نکته را فراموش بکنیم که ما همین الان خیلی بازیگر در سینما داریم که هیچ تجربه پیشینی نداشتند ولی با استعداد خیلی خوبی که در وجودشان بوده و یکسری آموزش‌ها توسط برخی استادان توانسته‌اند خودشان را به صحنه برسانند. این به‌نظر من هیچ اتفاق بدی نیست. هر کسی راه خودش را دارد. اگر ما بخواهیم قائل به این باشیم که همه بازیگران باید حتماً تحصیلات آکادمیک داشته باشند یا سال‌ها خاک صحنه بخورند و فقط همان بازیگرانی باشند که عضو خانه تئاتر و خانه سینما هستند، فکر می‌کنم ترسو هستیم! اگر من به‌خودم اطمینان داشته باشم، هیچ‌کس قرار نیست جای من را بگیرد. همیشه فکر می‌کنم بهترین اتفاق این است که ۱۰۰ نفر دیگر بیایند و کنار من بایستند و برای فضایی که ساخته‌ام، رقابت بکنند. هر کسی براساس بنیه خودش می‌تواند نقش بگیرد، نه براساس تعداد رقبا. آن کسی هم که در آموزشگاه بوده و نتوانسته اتفاق خوبی را رقم بزند، خودش ناخودآگاه از گردونه رقابت خارج می‌شود.

نکته ناگفته‌ای اگر مانده، بفرمایید.

من فکر می‌کنم نمایش «موتورخونه»، اتفاق مهمی به‌حساب می‌آید. نه به این دلیل که خودم کارگردانی کرده‌ام. اول به این خاطر که حرف خوبی پشت این کار هست و دوم اینکه ما داریم ۲۰ بازیگر جوان را به عرصه سینما و تئاتر معرفی می‌کنیم. کسانی که به تماشای این تئاتر آمده‌اند، بعضاً درگیر تعداد زیادی از بازیگران شده‌اند. خب این خبر خوبی است. من خواهش می‌کنم همه از این نمایش و بچه‌های تئاتر حمایت بکنند، چون با این حمایت‌هاست که آنها انگیزه می‌گیرند و در کارهای بعدی خودشان را بالا می‌کشند.

کد خبر 706868 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها تئاتر جنگ

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: تئاتر جنگ روی صحنه موشک باران فکر می کنم بازی ها حرف ها آدم ها دهه ۶۰

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۴۴۴۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جایزه‌ای به نام اکبر زنجانپور اهدا شود/آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟

به گزارش خبرنگار مهر، نوزدهمین مراسم «شب کارگردان» انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران و آئین نکوداشت اکبر زنجانپور، عصر یکشنبه ۹ اردیبهشت در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

محمد سلوکی اجرای این مراسم را بر عهده داشت و محمود دولت‌آبادی، فریبرز گلبن، اسماعیل خلج، اصغر همت، ایرج راد، حبیب رضایی، مسعود دلخواه، مهدی میامی، کاظم هژیرآزاد، مجید امرایی، محسن بهرامی، از جمله حاضران در آن بودند.

در ابتدای این مراسم شهرام گیل‌آبادی رئیس انجمن صنفی کارگردانان تئاتر گفت: امروز روز تولد استاد حمید سمندریان است. خاطرات فراوانی با نام بردن از حمید سمندریان به عنوان نشانه و تلنگر در ذهن ما ایجاد می‌شود. هیچ لحظه‌ای در تئاتر ایران ایشان از ذهن ما فراموش نمی‌شود.

وی اظهار کرد: انجمن با مرور ملاک‌های مختلف در طول سال به این نتیجه رسید که مدالیوم و نشان عالی خود را به استاد اکبر زنجانپور چهره تأثیرگذار تئاتر ایران اهدا کند. انجمن به دلایل حمایتی قصد دارد به خاطر منش فکری و کاری‌شان از ژاله علو، علیرضا کوشک‌جلالی و علی شمس نیز قدردانی کند.

وی ادامه داد: خوشحال و خرسندیم که با سختی در کنار دوستان‌مان ایستادیم و هیچ تحمیلی را نپذیرفتیم و با استقلال و به پشتوانه بزرگان تئاتر پیش می‌رویم. تئاتر عرصه نقد، تحلیل و حقانیت است.

گیل‌آبادی یادآور شد: سال قبل مدالیوم انجمن به آتیلا پسیانی اهدا شد که دیگر در میان‌مان نیست. یادش را گرامی می‌داریم.

سپس تصاویری از مراسم هجدهمین «شب کارگردان» و سخنان زنده‌یاد آتیلا پسیانی پخش شد.

در ادامه احسان حاجی‌پور دبیر مراسم متن لوح قدردانی از علی شمس را قرائت کرد و سپس با حضور صدرالدین زاهد از علی شمس قدردانی شد.

علی شمس گفت: ممنونم که انجمن به یاد من بود. من حرفی نمی‌زنم که جشن امشب به حاشیه نرود. امیدوارم مسیر چرخ روزگار به شکل دیگری بچرخد که هر کدام از ما تئاتر مدنظر خود را روی سحنه ببریم و هیچ رنج و عذابی گریبان‌مان را نگیرد.

در ادامه آرش دادگر عضو هیأت‌مدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر روی صحنه رفت و ضمن قرابت متن لوح قدردانی علیرضا کوشک‌جلالی، گفت: یک سال پیش تماس تلفنی داشتم و کارگردان بزرگی با من تماس گرفت. از لقب استاد برای او استفاده کردم ولی او گفت که از واژه استاد استفاده نکن. علیرضا کوشک جلالی برای من همچنان استاد است و اعتبار بین‌المللی به تئاتر ایران داده است.

سپس علیرضا کوشک‌جلالی که روی ویلچیر نشسته بود در سخنانی کوتاه گفت: آرزو دارم که دیگر خبر اعدام نشنویم.

در ادامه پیام صوتی ژاله علو برای حاضران در مراسم پخش شد. وی در ابتدای این پیام از اینکه به دلیل کسالت نتوانسته در جمع حضور پیدا کند، عذرخواهی کرد.

وی در ادامه پیام خود یادآور شد: هنر والای تئاتر برای من ارزشمند بوده و با اشتیاق تمام کار هنر را دنبال کردم. من کار تئاتر را از ۱۳۲۷ در تئاتر تهران شروع کردم. سپس در تئاتر فردوسی و پس از آن در تئاتر فرهنگ به ایفای نقش پرداختم.

وی به ذکر نام کارگردان‌ها و نمایش‌هایی که همکاری داشت پرداخت و یادآور شد: در ادامه در سینما و رادیو نیز فعال شدم.

علو تاکید کرد: فکر می‌کنم بزرگترین ارزش برای هر هنرمندی این است که نتیجه کارهای خود را توسط مردم ببیند. خوشحالم کارهایی کردم که همچنان بین مردم به نیکی از آن یاد می‌شود و خوشحالم کارهایی کردم که مردم از آن‌ها راضی هستند.

در ادامه اصغر همت لوح قدردانی از کوشک‌جلالی را به وی اهدا کرد.

سپس محمد رحمانیان روی صحنه حضور پیدا کرد و بخشی از نمایش رادیویی «روزهای رادیو» را که اشاره‌ای به ژاله علو و رقیه چهره‌آزاد داشت، خواند.

وی خطاب به کوشک‌جلالی گفت: حضور تو برای تئاتر ایران مانند یک معجزه است، بمانی برای‌مان.

سپس متن لوح قدردانی از ژاله علو را قرائت کرد و ایرج راد به نمایندگی از ژاله علو لوح و نشان مدنظر را دریافت کرد.

در این بخش از مراسم، هایده حائری خطاب به حاضران در مراسم گفت: من از مردم قدردانی می‌کنم که قدر هنرمندان‌شان را می‌دانند و در این مراسم حضور پیدا کردند. هنرمندان تلاش می‌کنند با فعالیت‌های خود هنر را پیش ببرند گرچه همه چیز بر علیه‌شان است.

حائری در ادامه به طنز بیان کرد: حیف است که جایزه ژاله علو عزیز را ۲ آقا بگیرند، به همین دلیل آمدم و جایزه ژاله علو عزیز را می‌گیرم.

در این بخش از مراسم تصاویری از گفت‌وگوی محمد رحمانیان با اکبر زنجانپور پخش شد که طی آن زنجانپور به ذکر خاطراتی از نحوه حضور خود در عرصه بازیگری و تجربه همکاری با حمید سمندریان و جمیله شیخی پرداخت.

سپس محمود دولت‌آبادی روی صحنه رفت و یادی از مهدی فتحی به عنوان دوست مشترک خود و زنجانپور کرد و گفت: روزی مهدی به اکبر گفت کسانی که هنر کار نمی‌کنند چه می‌کنند؟ من در عجب بودم از افقی که پیش روی این ۲ عزیز شکل گرفته است. اکبر سعی کرده که همیشه هنر بورزد ولی موانع خیلی وقت‌ها اجازه نداده است. این اجتماع به نشانه دوستی و ارادت به هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.

وی یادآور شد: لازم نیست که حتماً چیزی بشود. همین که سرپا هستید و همین شب‌ها را برپا می‌کنید یعنی شدن. امیدوارم همیشه پاینده باشید.

سپس محمد رحمانیان مجدداً روی صحنه رفت و گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» و سپس در کارهای تلویزیونی دیدم. بعد از آن تماشای نمایش «همه پسران من» به کارگردانی اکبر زنجانپور باعث شد بفهمم که در زندگی به جای درستی رسیده‌ام. کار درخشانی بود که لحظه‌لحظه‌اش کلاس درس بود.

وی خطاب به زنجانپور تاکید کرد: از صمیم قلبم خیلی از شما متشکرم آقای زنجانپور.

سپس تصاویری از نمایش «چشم اندازی از پل» به کارگردانی حمید سمندریان در سال ۱۳۵۱ پخش شد که اکبر زنجانپور در جوانی خود در آن به ایفای نقش پرداخته بود.

در ادامه مسعود دلخواه نیز روی صحنه رفت و گفت: اکبر زنجانپور مثل هیچ کسی نیست؛ بازیگر و کارگردانی توانا و از همه مهمتر انسانی شریف و دوست‌داشتنی است.

وی تاکید کرد: اکبر زنجانپور بودن ساده نیست و دشوار است، از این رو صحبت کردن درباره او هم دشوار است.

دلخواه یادآور شد: وقتی نمایش «سیزوئه بانسی مرده است» با کارگردانی رکن‌الدین خسروی را دیدم، بازی اکبر زنجانپور حیرت‌زده‌ام کرد.

وی تصریح کرد: حق اکبر زنجانپور این است که جایزه‌ای به نام وی به بازیگران تئاتر اهدا شود.

نوید محمدزاده دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: وقتی قرار باشد درباره استاد صحبت کنم، خجالت می‌کشم. خیلی دوست‌تان دارم. امیدوارم قسمت باشد تا روی صحنه با شما نفس بکشم و قسمت باشد روی صحنه تئاتر از شما یاد بگیرم.

سپس شهرام گیل‌آبادی مجدداً روی صحنه رفت و عنوان کرد: در بیش از ۳۰ سالی که در رادیو بودم، صدای رامین فرزاد از گوشم خارج نمی‌شود که ته مانده غذاها را به گربه‌ها می‌داد و برای‌شان «هملت» می‌خواند. سعادت این را داشتم که تجربه حضور در خدمت بزرگان را داشته باشم. مهدی فتحی روبه‌روی دیوار می‌ایستاد و دیالوگ‌های خود را مرور می‌کرد. ما با حکمت‌های مختلف از جمله آموزش در رادیو مواجه بودیم.

وی یادآور شد: دیدن حرکات معلم بزرگی چون اکبر زنجانپور درس‌های بزرگی برای من داشت. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد این بود که نظم توسعه فکری، دانایی و درایت، سکوت را به همراه می‌آورد. استاد زنجانپور با اندیشه و آثار خود عالم دیگران را ارتقا داد. اکبر زنجانپور در عالم هنر از آبروهای زمین است.

در ادامه پرویز ممنون روی صحنه حضور پیدا کرد و گفت: من از خاطرات هنرجویی و دانشجویی اکبر می‌گویم. اولین بار که دعوت شدم برای تدریس در دانشگاه، نمایشی را از بهمن فرسی دیدم و اکبر زنجانپور نقش اصلی را بازی می‌کرد. مونولوگی طولانی داشت و من تحت تأثیر صدا و بیان اکبر زنجانپور قرار گرفتم.

وی یادآور شد: اکبر از جمله ۴ نفری بود که در دانشگاه به آن‌ها عشق می‌ورزیدم و آخری آذر فخر بود که رفت. من و اکبر اختلاف سنی زیادی نداشتم.

ممنون تاکید کرد: زنجانپور بدون شعار کار می‌کرد. فردی با شخصیت بود که برای هم حرمت قائل بودیم. اکبر همیشه محترم و بسیار جدی بود.

اکبر زنجانپور در ادامه و در میان تشویق همگان روی صحنه رفت و گفت: این تعریف‌ها مسؤولیت آدم را زیاد می‌کند، اینکه هنر و نخ مرتبط هنر یعنی مخاطب را جدی بگیریم. ما تلاش می‌کنیم تا ارتباط نانوشته و ناگفته را در تئاتر ایجاد کنیم.

وی تاکید کرد: وظیفه ما هنرمندان تئاتر این است که تصویری که دیده نمی‌شود بسازیم و آنچه شنیدنی نیست بشنویم و به مخاطب ارائه دهیم. زمانی به این مهم می‌رسیم که کمتر حرف بزنیم.

زنجانپور تصریح کرد: هنریک ایبسن می‌گوید قوی‌ترین انسان کسی است که تنهاترین است. بگردیم و تنهایی‌های خود را پیدا کنیم.

در پایان گیل‌آبادی متن لوح قدردانی از زنجانپور را قرائت کرد و نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور محمود دولت‌آبادی، محمد رحمانیان، پرویز ممنون، ایرج راد، اسماعیل خلج و چند تن از چهره‌های هنری برگزار شد.

کد خبر 6091406 فریبرز دارایی

دیگر خبرها

  • تئاتر ۲ روز تعطیل می‌شود
  • حضور فرهاد ناظرزاده‌کرمانی در اجرای نمایش «نظامِ ابن عربی»
  • تقدیم اجرای «نظامِ ابن عربی» به فرهاد ناظرزاده‌کرمانی
  • سالن‌های تئاتر ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت اجرا ندارند
  • مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش
  • نونزدهمین مراسم «شب کارگردان» برگزار شد/ آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟
  • نکوداشت اکبر زنجان‌پور همراه با شرم و حیای نوید محمدزاده
  • جایزه‌ای به نام اکبر زنجانپور اهدا شود/آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟
  • لیلا بلوکات با «خارشتر» به صحنه تئاتر می‌آید
  • «بیرون پشت در» را در تئاتر شهر ببینید!